کد مطلب:152149 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:213

سزای تعلل کردن معمار، در ساختن آب انبار برای زوار امام حسین
این قضیه توسط مرحوم ملا فتحعلی سلطان آبادی قدس سره نقل شده است:

چشمم درد سختی گرفتم و تا دو سال طول كشید و بیتاب شدم و اندوهم از اینكه نتوانم مطالعه كنم، زیاد شد و از درمان پزشك نومید شدم.

شبی در هنگام خواب صدبار سوره ی توحید را خواندم، به قصد اینكه یكی از اولیاء الله را كه دادرس بیچاره ها هستند، در خواب ببینم. آن شب در خواب مجلسی دیدم كه سه نفر در آن بودند؛ یكی ملا نصرالله بود و دیگری حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند و نفر سوم حضرت علی علیه السلام بودند. ملا نصر الله به من گفت: آنها را می شناسی؟ گفتم: آری. پس ملا نصر الله به یكی از آنها اشاره كرد و سه معجزه از او ذكر كرد و سپس برای دیگری هم سه معجزه ذكر كرد. سپس از خواب بیدار شدم، در حالی كه فراموش كرده بودم كه شفای چشمم را بخواهم و راضی بودم كه كور شوم، ولی چشمم درد نكند و اصلا به خاطر شدت درد، جلوی پایم را نمی دیدم.

هنگام صبح، زن پرستارم گفت: فردا در این وقت چشم درد تو، شفا می یابد! من از سخن او تعجب كردم و گفتم: با نومیدی پزشك از درمان شدن من، از كجا شفایم را دانستی كه بی تردید گفتی؟ گفت: به خاطر خوابی كه دیشب دیدم و سپس خوابش را به من گفت. بالاخره همان گونه كه گفته بود، شفا یافتم.


پس از آن در دلم افتاد كه به خاطر این لطف بزرگ، بر سر راه زوار آنجا، كه از آب دور است؛ آب انباری بسازم و عجب اینكه چون رفتم كه آجر بخرم، سواری از بیابان رسید و كیسه پولی به آجر فروش داد. آن پول به همان اندازه ای بود كه آجر فروش می خواست و بالاخره از غم پول آن رها شدیم.

و عجبتر آنكه: چون معمار را خواستم و اندازه آب انبار و بهای ساختمان و مدت اتمام را با او قرار كردم، او قبول كرد؛ ولی در كارش سستی كرد و مدت قرار داد گذشت ولی او به قرار خود وفا نكرد و جمعی كارشناس نزد او بردم، و همگی از كارش و تخلفش گله كردیم و میان ما گفتگو شد و سخن زشتی به من گفت.

آن جمع می خواستند او را كیفر دهند، ولی من مانع شدم و گفتم: بار خدایا اگر می دانی كه این آب انبار برای زائران امام حسین علیه السلام است و ما قصد دیگری نداریم او نزد تو مقامی پسندیده دارد، خودت سزای معمار را بده! فردا كه تاسوعا بود، خاندان آن معمار شتابان و هراسان نزدم آمدند و گفتند: وقتی كه به خانه برگشته است، دلش به سختی درد گرفته است و درمانی جز دعای شما ندارد و یقینا این كیفر كرداری است كه نسبت به شما انجام داده است.

من گفتم: خدایا اگر این حق از من است، من از او گذشتم. ولی معمار در همان شب مرد و گرفتار سطوت ملك جلیل شد. همچنین از كرامات امام حسین علیه السلام این بود كه در روزی كه بازدید آن محل رفتیم، خوراك هفت هشت نفر را با خود بردیم و بیش از شصت نفر در آنجا گرد آمدند و همه خوردند و آنها را بس بود. [1] .



[1] ترجمه ي دار السلام نوري ج 2، ص 264.